من یک زنم

  • خانه 
  • دخترکان شهرم عطر دارچینداستانک۲ داستانک انگیزشی من یک زنم/کتاب میخوانم من یک زنم/خاطره میسازم 

عطر دارچین

11 اسفند 1403 توسط من یک زنم

زنی آهسته و آرام تک تک ظرفهای شیشه ای را که هر کدام حاوی عطر و رنگی خاص هستند ، دستمال می‌کشد و در قفسه ادویه ها می‌چیند. در فکر آن است چطور به مانند ادویه ها به زندگی اش رنگ و طعم دلنشین ببخشد.این زندگی که رنگ بی رنگی به خود گرفته و هیچ چیزی در آن اثر بخش نیست .با خود می‌گوید کاش حال و هوای خانه ام مثل عطر و طعم دارچین دلنشین و گرم میشد!

تمام تلاشهایش به بن‌بست می‌رسد و آنقدر بی‌رحمانه طعم خود را از دست می‌دهد که دیگر هیچ مزه ای احساس نمی‌شود !

ظرف سبزیجات را در جایش قرار می‌دهد و دلش غنج می‌رود برای رنگ سبز آنها…دلش برای سبزی زندگی تنگ می‌شود اما نمی‌داند از کجا بی رنگ شد و در کدامین زمان و مکان….؟؟!!!

#داستانک۳

#به_قلم_خودم 

#زن   #زندگی   #سازندگی  #سازش

 

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

من یک زنم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • انگیزه_انرژی
  • بدون موضوع
  • داستانک
  • عطر دارچین
  • کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس